/
جستجو در سایت
/

 


شهرسازي مدرن"" id="imgmain" class = "b1 file1 shownews5file1 img-responsive pull-lg-right pull-md-right pull-sm-right pull-xs-none">
شهرسازي مدرن
آلترناتيوي براي مدرن سازي، برنامه ريزي و توسعه مسيرهاي ماشين رو در تمام نيمه اول قرن اخير ايالات متحده آمريكا به شكل فشرده و همراه با تغيير كاربري هاي واحدهاي همسايگي توسعه يافته است. اين انگاره با تغيير فوري و سريع معماري مدرن و منطقه گرايي و صعود به سمت اتومبيل گرايي شروع شد. بعد از جنگ جهاني دوم، سيستم جديدي از توسعه و پيشرفت در سراسر آمريكا به كار برده شد...
آلترناتيوي براي مدرن سازي، برنامه ريزي و توسعه مسيرهاي ماشين رو در تمام نيمه اول قرن اخير ايالات متحده آمريكا به شكل فشرده و همراه با تغيير كاربري هاي واحدهاي همسايگي توسعه يافته است. اين انگاره با تغيير فوري و سريع معماري مدرن و منطقه گرايي و صعود به سمت اتومبيل گرايي شروع شد. بعد از جنگ جهاني دوم، سيستم جديدي از توسعه و پيشرفت در سراسر آمريكا به كار برده شد. جابجايي همسايگي ها با رويكرد تفكيك شديد، بنا به نوع بهره برداري كه به عنوان رشد حومه شهري (CSD) شناخته شده بود به صورت نامنظم و پراكنده شروع به كار كرد. اكثر شهروندان آمريكايي در حال حاضر در واحدهاي اجتماعي حومه شهري كه در 50 سال اخير ساخته شده است، زندگي مي كنند. با اينكه گرايش به حومه شهر خوشايند و مطلوب مردم است، اما هزينه هاي قابل توجهي نيز به همراه دارد. با فقدان مركزشهر يا مقياس انساني، رشد حومه شهري با گسترش رو به بيرون آن مقدار زيادي از زمين هاي ييلاقي مسطح اطراف را مصرف مي كند و اين همزمان با رشد نسبتاً كند جمعيت همراه است. ميزان استفاده از اتومبيل براي شهرنشينان رشد صعودي دارد زيرا وسايل نقليه موتوري نقش بسيار مهمي را در سفرهاي درون شهري و خانوادگي ايفا مي كنند و خانواده ها نسبت به آن احساس نياز مي كنند. كساني كه قادر به تهيه اتومبيل شخصي نيستند به ميزان قابل توجهي از قابليت انتقال سريع محروم مانده اند. كارگران فقيري كه درحومه شهر زندگي مي كنند، ناچارند تا بخش زيادي از درآمد خود را صرف هزينه رفت و آمد خود كنند. در اين ضمن دورنماي شهرهاي آمريكا، مكاني كه مردم درآن زندگي و كار مي كنند، به صورت قلمروهايي از پياده روهاي خالي، خيابان هاي شهري، بناهاي بلندمرتبه تجاري و زيرمجموعه هايي بدون هيچ هويت و شخصيتي مي باشند. شهرسازي مدرن عكس العملي است نسبت به اين پراكندگي نامنظم. همزمان با جنبشهاي رو به صعود ميان معماران، طراحان و برنامهريزان شهرسازي مدرن بر اساس اصولي از معماري و برنامهريزي بنياد شده كه در يك همكاري و حركت مشترك در جهت خلق جوامعي با مقياس انساني و الويت حركت پياده سازماندهي گشته است. شهروندان جديد داراي تنوع وسيعي از دسترسيها و معابرهستند، بعضي از معابر منحصراً براساس طرحهاي جامع داده شده است و مخصوص عابرين پياده است، برخي ديگر بر روي مسيرهاي رفت و آمدي توسعه يافته متمركز شده اند. بعضي از اين معابر نيز هنوز در تلاشند تا حومه هاي شهري را دگرگون سازند و بيشتر آنها در جهت تحقق اين هدف عمل ميكنند. شهرسازي مدرن شامل معماران تابع سنت و نيز آن دسته از معماران كه به سوي مدرن گرايش يافتهاند ميباشد. با اين وجود، تمام آنها به قابليت همسايگيهاي سنتي و قديمي در جهت بازگرداندن عملكرد صحيح و نيز ايجاد جوامعي كه براي شهروندان قابل تحمل باشد معتقد هستند. ريشههاي اين حركت و گرايش در عملكرد معماران و برنامهريزان پيش رو در دهه هاي 1970 و 1980 يافت مي شود. اين گروه در دهه 1990 به شكل متحد و يكپارچه دور هم جمع شدند و ائتلاف خودرو تشكيل دادند. از زمان شروع اين جنبش، اين گروه حركت خود را به صورت برخورد اساسي و قابل توجه آغاز كرده است. بيش از 600 شهر كوچك، روستا و واحدهاي همسايگي كه در آمريكا طراحي شده و يا در دست ساخت مي باشد كه بر اساس اصول شهرسازي مدرن شكل گرفته اند. به علاوه ساختار و استخوان بندي صدها شهر كوچك و بزرگ بواسطه دوباره سازي خيابان ها و معابر ويژه عابرپياده بازسازي شده است. در مقياس منطقه اي، شهرسازي مدرن تأثيرات بسزايي در مورد چگونگي و مكان يابي محل مادرشهرها و نوع رشد آن دارد. حداقل 14 نقشه جامع ابتكاري براساس اصول پيوند ميان مسيرهاي حمل و نقل و سياست بهره بري از زمين و نيز روابط همسايگي به صورت بلوك بندي ساختمان هاي بنيادي در هر منطقه تهيه شده بود. در مريلند و نيز چندين ايالت ديگر آمريكا، اصول شهرسازي جديد جزء جدايي ناپذير از قوانين مربوط به رشد شهر مي باشد. علاوه بر اين، شهرسازي مدرن تاثير گسترده و همه جانبه اي را بر رشد متداول جوامع شروع كرد. درهمان حين كه Starbucks كيفيت قهوه را در رقابت بين رستوران ها و كافه ها افزايش مي داد، مسئولان توسعه عناصر طراحي شده شهري جديد مانند قراردادن پاركينگ هاي شخصي در قسمت عقب خانه ها و مجاورت فضاي سبز و نيز مراكزشهري چندعملكردي را در ميان خود پذيرفتند. پروژه هايي كه براساس بعضي از اصول شهرسازي مدرن مورد توافق و پذيرش قرار مي گرفتند، نه تنها در بخش طراحي و اجرا به صورت قراردادهاي متداول حفظ شده و باقي مي ماندند بلكه به صورت دو عملكردي نيز شناخته مي شدند. شهرسازي جديد به سمت ساير نام ها گرايش پيدا كرد طراحي سنن مدرن، توسعه مسيرهاي رفت و آمدي، رشد واحدهاي همسايگي سنتي. با نگاهي به طول تاريخ شهرسازي متوجه مي شويم كه شهرسازي جديد صرفا تكرار اجتماع هاي قديمي و تاريخي نيست. به عنوان مثال خانه هاي جديد در واحدهاي همسايگي بايستي فضاهاي زندگي جديد و نيز رضايت خاطر استفاده كنندگان را تأمين كنند. در فروشگاه ها و ساختمان هاي بلندمرتبه تجاري بايستي به مقدار كافي فضا براي پاركينگ، طراحي طبقات مدرن، و ارتباط ميان حركت سواره و پياده و نيز رعايت اصول سيستم حمل و نقل در نظر گرفته شود. با يك طراحي صحيح، دفاتر اداري، صنايع سبك و مغازه هاي خرده فروشي مي توانند در واحدهاي همسايگي شهرهاي جديد كه با الويت عابر پياده طراحي شده، استقرار يابند. پاركينگ هاي جمعي به عنوان چهره بارز در مناطق تجاري متداول در قسمت جنبي و پشت بناهاي جديد تجاري جاسازي شده اند. از ابعاد بزرگ پاركينگ هاي مشترك به صورت محل پارك حاشيه خيابان يا شكل ديگري از سيستم حمل و نقل كاسته مي شود. تفاوت ديگر ميان شهرسازي جديد و قديم، شبكه بندي خيابان است. شهرهاي كوچك و بزرگ قديمي درآمريكا داراي شبكه بسيار سفت و سختي هستند. به طور كلي در شهرسازي جديد از شبكه بندي اصلاح شده استفاده مي شود، تقاطع هاي T شكل و خيابان هايي كه به سمت آرام سازي ترافيك تمايل دارند و نيز خيابان ها طوري طراحي مي شوند كه مناظر وسيع را در معرض ديد رانندگان قرار مي دهد. مخلوطي از شهرسازي مدرن و قديمي اصول بنيادي نئو-سنتي را شامل مي شود. و اين به شكل سبكي از معماري نمود مي كند. با اين همه، اين سبك بسيار بيشتر از يك ديدگاه طراحي شهري كه از گذشته الهام گرفته شده با حال و آينده ارتباط دارد. در واقع شهرسازي مدرن بايستي در تقابل بازار و هم رأي با آن حركت كند. يك شهرسازي مدرن موفق مشكلات زيادي در جهت ايجاد تعادل ميان الويت دهي به عابر پياده و واحدهاي همسايگي در تقابل با تسهيلاتي كه محصولات تجاري و مسكوني مدرن ارائه مي دهند در رقابت با CSD عمل مي كند. آن شهرسازي مدرن كه نمي تواند به رقابت با رشد متداول جوامع بپردازد محكوم به نيستي و فناست. دشواري در ايجاد تعادل دليلي است براي مسئولان توسعه و رشد جوامع براي انتخاب بناهاي دوكاره به جاي قبول اصول شهرسازي مدرن. بعضي از شهرسازان جديد گمان مي كنند كه بناهاي دوكاره به صورت تهديدي جدي در مقابل جنبش ها عمل مي كند زيرا آنها معمولا تنها عنوان و زبان شهرسازي مدرن را درك كرده و به كار مي برند. ساير شهرسازان باور دارند كه بناهاي دو عملكردي نشانگر يك قدم مثبت و مفيد به سوي CSD (رشد حومه شهري) هستند.

اصول شهرسازي مدرن

قلب تپنده شهرسازي مدرن درطراحي واحدهاي همسايگي است كه توسط 13 عنصر تعريف و معين مي شود. معرف اين اصول دو طراح و برنامه ريز شهري اندرز دوني و اليزابت پلاتر – زيبركت موسس همايش شهرسازي مدرن هستند. يك واحدهمسايگي معتبرصحيح بايستي بيشتر اين عناصررا داشته باشد:

1- واحد همسايگي بايستي يك مركز قابل تشخيس داشته باشد. كه اغلب به صورت يك ميدان وفضاي سبز و دربعضي مواقع يك خيابان شهري شلوغ حائزاهميت است. ايستگاه هاي حمل نقل شهري مي توانند در اين مركزجا گذاري شوند.
2- بيشترمنازل مسكوني در داخل مركزي به فاصله 5 دقيقه و يا درحدود تقريبي 2000 فوتي قرار بگيرند.
3- داراي تنوعي از تيپ منازل مسكوني باشد. معمولا خانه هاي تكي، رديفي از خانه ها و آپارتمان و تمام گروه هاي اجتماعي به صورت پير و جوان، مجرد و متاهل و نيز فقير و ثروتمند جايي براي زندگي در آن پيدا كنند.
4- در كنار واحدهاي همسايگي، مغازه ها و دفاتراداري به مقاديركافي و به صورتهاي مختلف وجود دارد تا نيازهاي هفتگي خانواده ها را تامين كند.
5- بناهاي كوچك وابسته اين اجازه را دارند كه در قسمت حياط پشتي منازل جاي بگيرند. اين قسمت مي تواند به صورت واحدي اجاره اي و يا محل كار به عنوان مثال كارگاه صنايع هنري مورد استفاده قرار گيرد.
6- دبستان ابتدايي به حدي نزديك به منازل باشد كه بچه ها بتوانند از منازلشان پياده تا مدرسه بروند.
7- زمين هاي بازي كوچك قابل دسترس براي منازل مسكوني باشد و حداكثر فاصله آن 10 مايل باشد.
8- خيابانهاي داخل همسايگي ها به شكل يك شبكه به هم پيوسته مي باشند،عملكرد اين خيابانها به صورتي است كه با پراكنده كردن ترافيك توسط تنوعي از مسيرهاي پياده و سواره به هر مقصدي بسيار مناسب و صحيح عمل مي كند.
9- خيابانها نسبتا كم عرض هستند و توسط رديفي از درختان سايه اندازي شده اند. اين ترافيك آرام سواره ها موجب ايجاد يك محيط مناسب وامن براي عابرين پياده و دوچرخه سواران شده است.
10- ساختمانها در مركز واحد همسايگي نزديك به خيابانها قرار گرفته اند و موجب ايجاد اتاق هاي رو به بيرون مناسب شده اند.
11- پاركينگ هاي عمومي و نيز در گاراژها در قسمت مقابل خيابان قرار گرفته اند پاركينگ ها به قسمت عقب ساختمان ها ارجاع داده مي شوند ومعمولا توسط كوچه هاي فرعي دسترسي به آنها ميسراست.
12- زمين هاي برجسته كه در قسمت پاياني دورنماي خيابان ويا در مركز واحد همسايگي قرار گرفته اند براي ايجاد ساختمانهاي مهم عمومي شهري ذخيره و نگهداري مي شوند. اين مكانهاي ذخيره شده براي بحث و سخنراني اجتماعي، علمي و مذهبي و يا فعاليت هاي فرهنگي مورد بهره برداري قرار مي گيرند.
13- واحدهاي همسايگي به صورت خود مختار سازماندهي شده است.انجمنهاي رسمي با يكديگر مباحثه و مناظره مي كنند و در مورد موضوعاتي چون حفاظت، امنيت و تغييرات فيزيكي تصميم گيري مي كنند. وضع ماليات برعهده اجتماعات بزرگتر است.
نمونه اوليه شهرسازي مدرن
كناره دريا در فلوريدا اولين نمونه شهرسازي مدرن است. توسعه و گسترش آن در سال 1981دريك خط باريكه 80 آيكري در كناره خط ساحلي شروع شد اين لبه ساحلي در سال 1988 زماني كه تنها چند خيابان به طور كامل ساخته شده بود پديد آمد.وهمزمان با آن به دليل معماري خاص و نيز كيفيت عالي خيابانها و فضاهاي عمومي آن در تمام جهان مشهوريت يافت.
تاریخ:
1394/08/14
تعداد بازدید:
1679
منبع:
آرك نويز
/
۱۴۰۳ شنبه ۱۷ آذر
/




تمامی حقوق برای شارکده و انجمن علمی شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان محفوظ است


تعداد بازدیدکنندگان امروز 10
تعداد بازدیدکنندگان دیروز 44
تعداد کل بازدیدکنندگان تا امروز 81485
تعداد کاربران بر خط 336
تعداد کاربران لاگین بر خط 0


Designed by Siavash Memar

Powered by DorsaPortal